قلب من💚

جایی برای از تو نوشتن...💜mh💜

تبلیغات تبلیغات

تکه ایی رویا... ✨

به شدت دلم میخواست الان تو خونه ی خودمون بودم خونه ی منو محمد با آرامش حتی کوچیک اما با عشق و آرامش حتی کجاش هم مهم نیست دوست داشتم درگیر بزرگ کردن بچم باشم سماور بجوشه پنجره کمی باز باشه باد خنکی بیاد دختر مون شیطنت کنه خونه رو بهم بریزه و من با حوصله جم کنم بگم ببین چیکار کردی الان بابات میاد شیطون خانوم منم هیچ کاری نکردم باید برم غذایی که بابایی دوست داره رو بپزم زرشک پلو با مرغ دختر مون بهم میخنده انگار اونم با باباش هم سلیقس خب باید بگم سر راهش یه
قلب من💚 ، ۱۴۰۴-۰۵-۱۶ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها